گاهی وقت ها اتفاق می افتد که ما فقط حرص می زنیم چه اطلاعات و مطالبی رو گردآوری کنیم. کتاب های مختلفی می خوانیم، سمینار های مختلفی شرکت می کنیم، چندین استاد را تجربه می کنیم و یک سری اطلاعاتی رو کسب می کنیم که باید این ها را کاربردی بکنیم اما نیروهای بازدارنده اجازه این کار را به ما نمی دهند و ما را وارد حاشیه می کنند و باعث می شوند که ما از مرکز و اطلاعات دور شویم و فقط حرص جواب آوری اطلاعات را داشته باشیم بنابراین ما یک سری از آگاهی ها را جمع آوری می کنیم بدون اینکه انها را دز زندگی خودمان اجرا و پیاده سازی کنیم.

ما یک سری از مطالب را میگیریم میگیریم میگیریم و یک جا متوقف می شویم یعنی دیگر نمی توانیم کتاب بخوانیم کلاس شرکت کنید و یا دیگر نمی توانیم در یک کلاسی شرکت بکنیم و به آن کلاس ادامه بدهیم و یا اینکه کلاسی را ثبت نام می کنیم و به آموزش ادامه می دهیم و ناگهان آموزش را متوقف می‌کنیم یا دیگر خودم به آن کلاس نمی روم و یا جهان کاری می کند نتوانم در آن کلاس شرکت بکنم. کتاب می خوانم ولی در یک جا متوقف می شود و دیگر هیچ گرایشی به کتاب خواندن پیدا نمی کنم آنجا پروژه‌ای است که جهان برای من می سازد تا من در این زمینه متوقف بشوم. چرا  این اتفاق می افتد؟ برای اینکه هنگامی که ما یک سری از آگاهی ها را می گیریم یک سری شرایطی به وجود می آید که من در عمل انجام شده قرار می گیرم و آنجا است که باید ببینم که چقدر توانسته ام از دانسته‌های خودم استفاده بکنم و آنها را در زندگی ام کاربردی بکنم و مسئله خودم را حل بکنم.

به محض اینکه من آگاهی هایی که قبلاً داشته ام را کاربردی بکنم و شروع بکنم دانه به دانه، گره های زندگی خودم را و مسائل زندگی ام را از طریق آن آگاهی ها باز کردن زمانی که توانستم آنها را کاربردی بکنم آن وقت است که که دوباره راه باز می شود و می توانم مطالب جدید را از اساتید مختلف یاد بگیرم یا کتاب های جدیدی را بخوانم. در چنین شرایطی راه باز می شود تا من بتوانم دوباره کسب آگاهی داشته باشم، تا زمانی که اطلاعات قبلی ای که به من داده شده است را نتوانم کاربردی بکنم برای من به گونه‌ای توقف ایجاد می شود که من نتوانم پیشرفت رو به جلو در این زمینه داشته باشم. با کاربردی کردن دانسته های فعلی خودم ظرفیتی را در خودم به وجود می آورم که مطالب بیشتری را بتوانم کسب کنم در چنین حالتی من به ناخودآگاه شایستگی رسیده ام و در لحظه می توانم از دانسته های خودم استفاده بکنم و جلوی اتلاف زمان، وقت و انرژی را بگیرم.

در چنین حالتی کلمه که چی را از خودم می پرسم. من این همه کلاس رفتم که چی؟ پس بهتر است که یک فلش بک بزنم و مطالب را مرور کنم. زمانی که در عمل انجام شده قرار یگیرم و آنها را کاربردی بکنم و به آن صلح و آرامش برسم و بتوانم حال خودم را خوب کنم و بتوانم تعادل و بالانس را در خودم به وجود بیاورم چون آگاهی از جنس نور می باشد و تمام اطلاعات و مطالبی که در هستی وجود دارند همه از جنس نور هستند و این نور است که باعث می‌شود من قدرت تشخیص پیدا کنم و بدانم از چه راهی باید بروم و چه چیزی درست است و چه چیزی غلط و بتوانم به تعادل و بالانس خودم، به رشد خودم  و ارتقاء خودم از طریق این آگاهی ها کمک بکنم.

ما دقیقا از دل تاریکی است که رشد می کنیم. از ذرات جرقه به روشنایی وسیعی می رسیم. امروز  استاد و مربی وارد زندگی من می شود و این مربی تا یک جایی برای من درس به همراه دارد. تا جایی که دیگر برای من درس نداشته باشد و دست زمانه به هر طریقی من را از آن جدا بکند باید قابلیت پذیرش را داشته باشم و به گونه‌ای تسلیم باشم و بدانم که هستی قرار است یک استاد بزرگ تر  و پربارتر را با مطالب جدیدتر سر راه زندگی من قرار دهد. زمانی که می پذیرم آن وقت است که می توانم جذب مطالب بیشتری را داشته باشم.

پذیرش مسئولیت تنها چیزی است که باعث می شود که من اشتباهات خودم را بپذیرم و تسلیم بشوم و شرایط موجود را بپذیرم و به راحتی از مسائل عبور بکنم. باعث می شود که تمام مشکلاتی که به وجود می‌آید کسی را مقصر ندانم، قضاوت نکنم و بدانم طبق ارتعاش وجودی من است که یک همچین شرایطی به وجود آمده است.

به فرض مثال، اگر همین الان یک مهمان به من پیشنهاد بدهد که می خواهم به خانه شما بیایم  و اگر آن آدم در فرکانس پایین باشد شما باید فقط به این فکر کنید که من این آدم را جذب کرده ام، قرار نبوده است که من همچین آدمی را جذب کنم. پس به فرکانس خود نگاهی می اندازید و  آن را درست می کنید.

زمانی که فرکانس خود را بالا می آورید و از آن مدار خارج می شوید آن فرد هرگز نمی تواند پا به حریم شما بگذارد. بنابراین اگر شرایطی به وجود می‌آید طبق خواسته شما نیست برگردید و به فرکانس و ارتعاش خود یک توجه ویژه‌ای داشته باشید. مطمئن شوید که مداری که شما در آن قرار دارید جای مناسبی نیست و باید مدار خود را عوض کنید تا شرایط عوض بشود و یک سری از آدم ها و یکسری از شرایط وارد زندگی شما بشوند.

خداوند از روح خود در ما دمیده است خداوند خالق است و با هم می توانیم خلاق باشیم و تمام خواسته های خودمان را عملی بکنیم و متجلی بکنیم و بتوانیم آنها را داشته باشیم چه مادی و چه معنوی فرقی ندارد که خواسته ما چه چیزی است.  وعده خداوند دروغ نیست بخواهید تا به شما داده شود.

دوست خوبم اگر می خواهید فراوانی و وفور را وارد زندگی خود بکنید بخشش داشته باشید. هیچ چیزی را برای خودتان نخواهید. هر چیزی را که برای خودت میخواهی برای دیگران نیز آن را بخواه. زمانی که من یک پنجم یا یک دهم درآمد خودم را حتی در تنگنا ترین مراحل زندگی می بخشم قانون خلاء  را به این گونه در زندگی خودم عملی می کنم آن وقت است که وفور و فراوانی را به سمت خودم می توانم جذب کنم. تو باید بتوانی دل بکنی تا بتوانی دریافت های بیشتری را داشته باشی زمانی ما می توانیم از زندگی لذت ببریم که به چیزی نچسبیم به پول و حتی خانواده. تمام متعلقاتی که داریم زمانی که نمی چسبیم و رها می کنیم آن وقت است که می توانیم از آنها لذت ببریم چرا چون ترس از دست دادنشان را دیگر نداریم.

هستی بسیار بسیار هوشمند است زمانی که ما بخشش را به عنوان یک عادت در خودمان به وجود می آوریم  هستی کاملا متوجه است که این از روی خودنمایی است یا نه واقعی است؟ هر چیزی را که ما می بخشیم از دست نمی‌دهیم بلکه در زندگی خودمان پر رنگ تر می کنیم چون هستی جای آن را سریع پر می کند این یک قانون است که به آن قانون خلاء می گویند.

ما باید برای هر چیزی که در زندگی مان قرار است دریافت بکنیم ارزش ایجاد بکنیم آن وقت است که برکات و وفور بی نهایت می شود بخشش زندگی ما را زیباتر می کند ما را مفید تر می کند و باعث می شود ارزش های زیادی را ایجاد بکنیم که آن ارزش ها بازتابی را برای ما دارد. با استفاده از اطلاعاتی که باعث رشد و ارتقاء ما می شود باعث می شود که ما ظرف بیشتری را در خودمان به وجود بیاوریم و ظرف ما را بزرگتر می کند.

باعث می شود که نور بیشتری را در خودمان به وجود بیاوریم باعث می‌شود که افزایش نعمات بسیار زیادی را در زندگی جذب کنیم. باعث میشود که مثبت اندیش باشیم و دیگران را دوست داشته باشیم و با هر چیزی در صلح قرار بگیریم. باعث می شود که آرامش درونی داشته باشیم و به تعادل و بالانس برسیم  و حال خوبی داشته باشیم و از سرزندگی و نشاط برخوردار باشیم. باعث می شود که با خدا یکی شویم چون خدا تماماً وفور است و بی نهایت است و سپاسگزاری و قدردانی از داشته ها است که من را به این مرحله بی نهایت می تواند نزدیکتر بکند دوستان خوبم بدهید تا به شما داده شود. امیدوارم این مقاله برای شما عزیزان مفید واقع شده باشد. برای کسب آگاهی بیشتر میتوانید دوره مهارت زندگی راه مهتابی را تهیه نموده و در برخورد با چالش های زندگی به راحتی عبور کنید.